سایناساینا، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 27 روز سن داره

دخترم تمام زندگیم

18 ماهگی

1393/4/18 16:19
نویسنده : مامان سپیده
749 بازدید
اشتراک گذاری

ساینا جونم دختر خوشگلم 18 ماهگیت مبارک

 

برایت بهترین روزها رو از خدا میخوام

اتفاقای این دو ماه که وبلاگتو آپ نکردم مختصر میگم

 

از 13 خرداد شروع کردی به عکاسی و مدام از چیزای مختلف میعکسی مخصوصا منچشمک البته فیلمم میگیری

 

اینم چندتا از کارای دخترم

کلا عاشق دوربینی و روز و شب دستته.جالبش اینجاست که با دوربین میخوابی و تا بیدار میشی دنبالشی.تعجب

 

دندونات بیشتر شدن و پنجمین دندونت بالا سمت راست 24 خرداد دراومد.

و تو تعجب من و انتظارم واسه دراومدن دندون های جلوییت 12 تیر تو حمام و در حال جیغ زدنت متوجه شدم سه تا دندون کرسیت دراومده قربونت برم.البته کامل نشده. دوتا پایین چپ و راست و یدونه بالا سمت راست.

 

25 خرداد نماز خوندن

البته من تازه دیدم.رو مهر سجده میکردی و بوس میکردی.

 

26 خرداد کشوی کابینت که توش چاقوهاست و باز کردیتعجب

منم جاشونو عوض کردمخندونک

بعدش رفتی یه سی دی انداختی تو دستگاه دی وی دی که توش سی دی بودتعجب

اونم سی دی رو قورت دادخطا

 

27 خرداد گیر دادی جیش داری و بریم دستشویی.

من فکر کردم یاد گرفتی اما فقط اسمشو میدونی و هنو درکش نکردی.

 

27 خرداد دستمو بزور گرفتی و بردی اشپزخونه دم کابینتی که سطل اشغال و از ترست توش قایم کردم دیدم دستت آشغاله و انداختی اون تو.

دیگه از اون روز یاد گرفتی آشغالا رو خودت میبری.

 

31 خرداد اولین بار بلوزت رو مبل بود خودت پوشیدیش.

 

همش داری به مامان کمک میکنی قربونت برم

همش جارو دستمال تی

 

 

 

خیلی دوستت دارم دخترم.

حرف زدنت تعریفی نداره و جز چندتا کلمه ابتدایی چیزی نمیگی

اما همه چی رو میفهمی.

هرکار میگم انجام میدی و هرچیزی رو میگم میاری واسم فدات شم.

 

 

کفش عروسکتو بزور پوشیدیخندونک

 

 

وقتی میگم ژست بگیر چشاتو میبندی و اینطوری میخندی فدات شم

 

خیلی خیلی دوستت دارم

پسندها (3)

نظرات (7)

مامان هانا و آریا
18 تیر 93 16:42
این روزا خیلییی شیرینههه...یاد نی نی بودنهای دخملم افتادم... خدا حفظش کنه این دختر شیرین و نازو
نیلوفر
18 تیر 93 17:31
«هیچ‌چیز به قدر دیدن یک مادر با بچه‌اش روح‌پرور نیست و هیچ‌چیز حس حرمت و تقدیس ما را هنگام تماشای مادری‌ که بچه‌هایش وی را احاطه کرده‌اند، بیدار نمی‌کند» یوهان ولفگانگ گوته
گلهای زندگیم
18 تیر 93 22:09
سلام دقیقا بچه ها عاشق دوربین و گوشی هستن بچه های امروزین دیگه چه عکسای قشنگی انداختی ساینا جون خاله فدای دخملی بشم که کمک حال مامانشه چه کفشای کوچولویی پات کردی دیگه تو بزرگ شدی و خانم با اون ژست گرفتنت
مامانی
19 تیر 93 23:35
قربونت برم من اخه کفشای عروسکتو چجوری پوشیدی
مامان مریم
22 تیر 93 14:47
عزیزم ساینا گلی 18 ماهگیت مبارک دندونات هم که مثل محمد عماد درمیاد پسرک ما تازه 6دندون داره دو تا پایین و6تا بالا
مامان ندا
23 تیر 93 23:26
چه عکسای نازی مابالاخره شمارودیدیم خانم بزرگ
مامان الهام کوچولو
4 مرداد 93 18:31
اوهوو چه حرف ای عکاس خانوم